زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

باباخان چاپوشلو

باباخانِ چاپوشْلو (د 1149ق/ 1736م)، از رجال و سرداران دورۀ نادرشاه افشار. وی ازتیرۀ چاپوشلو (چاوشلو)، از مهم‌ترین شاخه‌های طایفۀ استاجلو از طوایف قزلباش بود (دربارۀ اهمیت تیرۀ چاپوشلو و مقایسۀ آن با القاب اشرافی اروپا، نك‍ : دُن ژوان ... ، 46؛ مینورسكی، 193)؛ چنانكه بیشترین و مهم‌ترین امرای استاجلو نیز از این تیره بودند (قاضی احمد، 1/ 89؛ اسكندربیك، 139؛ نیز نك‍ : سومر، 197). اما با كنار گذاردن استاجلوها از قدرت در زمان شاه عباس اول صفوی، این طایفه دیگر نتوانست موجودیت خود را به شكلی متمركز حفظ كند و حتى شماری از تیره‌های استاجلو، به دیگر طوایف قزلباش پیوستند (نك‍ : همو، 196). به نظر می‌رسد تیرۀ چاپوشلو نیز در جریان همین تغییر و تحول، به طایفۀ افشار ملحق شده باشد؛ چنانكه وقتی شاه عباس اول صفوی برای جلوگیری از حملۀ ازبكان به خراسان، شماری از ایلات ساكن آذربایجان، از جمله 500‘4 خانوار از طایفۀ افشار را به ابیورد و دره گز كوچانید (محمدكاظم، 1/ 4-5)، عده‌ای از افشارها از جمله خانوادۀ نادر در منطقۀ چاپوشلو سکنى گزیدند (همو، 1/ 35، 161، 2/ 824). 
باباخان از آغاز مبارزۀ نادر برضد افغانان، او را همراهی كرد و در نبرد مهماندوست (1142 ق/ 1729م) كه در نزدیكی دامغان روی داد و منجر به شكست اشرف افغان شد، وی یكی از سرداران سپاه نادر بود و پس از جنگ، چون دیگر امرای برجستۀ سپاه، مورد نوازش شاه صفوی طهماسب دوم قرار گرفت (همو، 1/ 112). وی همچنین در جنگهای نادر، برای بیرون راندن نیروهای عثمانی از خاك ایران، با او همراهی می‌كرد (نك‍ : همو، 1/ 259). 
در جریان حملۀ نادر به بغداد و نخستین نبرد وی با احمدپاشا والی عثمانیِ بغداد، باباخان جلودار سپاه نادر بود و توانست بر درویش پاشا سردار عثمانی غلبه كند (همو، 1/ 258). به دنبال آن، با پیشروی به سوی بغداد، بابا خان در دو فرسنگی شهر، در كنار رود دجله اردو زد. چون محاصره بی‌نتیجه ماند، باباخان همراه نادر و عده‌ای دیگر از لشكریان، برای كسب خبر از وضعیت دشمن، پنهانی در نیمۀ شب از طریق گذرگاهی از دجله عبور كردند (همو، 1/ 259-260). 
در طی همین سالها، باباخان چاپوشلو كه به بیگلربیگی لرستان منصوب شده بود، چندبار شورش طوایف بختیاری را سركوب كرد (نك‍ : استرابادی، 188-189، 223، 245). از آنجا كه لرستان در آن ایام هم مرز خاك عثمانی بود، توجه به آن ولایت اهمیت اساسی داشت؛ از این رو، انتصاب باباخان به این مقام، از اعتبار و اقتدار وی حكایت می‌كند. 
پس از چندی، باباخان به رفع غائلۀ طایفۀ زند مأموریت یافت (1144 ق/ 1731 م) و با خدعه، مهدی خان زند را فریفت و خان زند را كه به امید دریافت الطاف نادری به نزد وی شتافته بود، دستگیر كرد و به همراه حدود 400 تن از افراد طایفه‌اش به قتل رساند (ابوالحسن گلستانه، 146-147؛ نیز نك‍ : موسوی، 5؛ استرابادی، 189) و بقیۀ اعضای خاندان زند را به خراسان كوچانید و در منطقۀ دره گز ساكن نمود (موسوی، همانجا). 
گفتنی است، در نبردی كه طی آن توپال عثمان پاشا سرعسكر عثمانی كشته شد (1145ق/ 1732م)، باباخان چاپوشلو، بیگلربیگی لرستان، دستور یافت تا در حوالی سامرا از دجله بگذرد، حِلّه، نجف و كربلا را تصرف كند و مانع رسیدن آزوقه و مهمات از بغداد برای سپاه عثمانی شود (استرابادی، 219؛ لاكهارت، 74). وی نخست حله را متصرف شد، سپس شهرهای مقدس دیگر آن ناحیه را تحت اختیار گرفت (استرابادی، 221؛ نیز نك‍ : محمدكاظم، 1/ 334-335). 
همچنین نقش باباخان در محاصرۀ قلعۀ ایروان (استرابادی، 255) و تصرف گنجه (1147ق/ 1734م)، آنچنان موجب خشنودی نادر گردید كه از وی رسماً تقدیر كرد و او را «به اِصطناعت خسروانه» مفتخر ساخت (محمدكاظم، 1/ 409). 
در ماجرای به تخت نشستن نادر در دشت مغان (1148 ق/ 1735 م)، باباخان خود را هواخواه جدی سلطنت نادر، و جان نثار وی معرفی كرد و نادرشاه نیز پس از تاج‌گذاری، حكومت ایالت مهم هرات را به باباخان سپرد (استرابادی، 273). نام و مهر باباخان چاپوشلو، در میان نخستین امضا كنندگان وثیقه نامۀ دشت مغان به چشم می‌خورد (نك‍ : فلسفی، 69). 
باباخان در لشكركشی برضد ابوالحسن خان والی متمرّد بلخ (نك‍ : محمدكاظم، 2/ 481) و تسخیر این شهر (1149 ق/ 1736 م)، به فرمان نادرشاه، رضاقلی میرزا فرزند ارشد شاه را همراهی می‌كرد (همو، 2/ 483؛ نیز نك‍ : لاكهارت، 163-164). به دنبال آن، سپاه شاهزادۀ افشار پس از غلبه بر ابوالفیض خان فرمانروای بخارا، قلعۀ شِلْدوك (یا شلوك) را در نزدیكی قَرْشی به محاصره درآورد (محمدكاظم، 2/ 597- 598؛ استرابادی، 295). در جریان این محاصره، باباخان كشته، و پس از انتقال جسدش به مشهد در آستان قدس رضوی (ع) به خاك سپرده شد (محمدكاظم، 2/ 599؛ استرابادی، همانجا). 

مآخذ

ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، به كوشش مدرس رضوی، تهران، 1344 ش؛ استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، به كوشش عبدالله انوار، تهران، 1341 ش؛ اسكندربیك منشی، عالم‌آرای عباسی، تهران، 1350 ش؛ سومر، فاروق، نقش تركان آناطولی در تشكیل و توسعۀ دولت صفوی، ترجمۀ احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، 1371ش؛ فلسفی، نصرالله، هشت مقالۀ تاریخی و ادبی، تهران، 1330 ش؛ قاضی احمد قمی، خلاصة التواریخ، به كوشش احسان اشراقی، تهران، 1359 ش؛ محمدكاظم، عالم‌آرای نادری، به كوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1364ش؛ موسوی اصفهانی، محمدصادق، تاریخ گیتی‌گشا، تهران، 1363 ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.